کد مطلب:150328 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

کربلا عامل رسوایی دین بی نیایش
السلام علیك یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائك، علیك منی سلام الله ابدا ما بقیت اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتكم.

سلام و صلوات بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت او كه با زحمت ها، مراقبت ها، دقت ها و تقواهای خاص و اخص خود آنچه را كه خداوند برای بشر فراهم كرده بود، به بشر رساندند و اگر آنها نبودند، پیام خدا، ظرفی برای ارائه به بشر نداشت. بنابراین جفاكاری است اگر از پیام خدا استفاده كنیم و از مظاهر مقدس ارائه این پیام، غفلت كنیم. یكی از این مظاهر مقدس، وجود مقدس حضرت اباعبدالله علیه السلام است و آن چه كه از پرتو این وجود مقدس به ما رسیده است یك ظهور خاصی دارد كه به وسیله آن راحت تر می توانیم با آن پیام های غیبی ارتباط برقرار نماییم. این جاست كه روایت مشهور پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله «حسین منی و انا من حسین» معنایی دیگر پیدا می كند. وجود اباعبدالله علیه السلام همان پیام دین است كه در جای خاص، نمایش خاصی پیدا كرده است كه ما دائم در زندگی خود به آن نیاز داریم. همه ی دین برای این آمده است تا انسان از پوچی رهایی یابد، و این مسلم است كه همه انسان ها از پوچی متنفر هستند. مشكل


این جاست كه بعضی ها برای فرار از پوچی به پوچی دیگری متوسل می شوند، شما كم و بیش چنین كسانی را سراغ دارید، كسانی كه دچار تجملات می شوند، مگر می خواهند از چه چیزی آزاد شوند؟ از بیخودی و پوچی ولی باز به پوچی دیگری گرفتار می شوند، واین چنین است كه ارزش دین و در كنار آن ارزش نهضت اباعبدالله علیه السلام آرام آرام برای ما روشن می شود.

وقتی متوجه این نكته باشید كه تمام انبیاء آمده اند تا ما را از پوچی و بیخودی برهانند، این سؤال برایتان پیش می آید كه چگونه به این هدف می رسند؟ ممكن است بگویید در خود پیام انبیاء چگونگی مسئله نهفته است آنجا كه در قرآن كریم می فرماید «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» یعنی خلقت انسان با بندگی و نیایش معنا پیدا می كند و پوچی یعنی بی نیایش و بی بندگی بودن. این جواب درستی است، اما اولین سؤالی كه به ذهن می رسد این است كه معنی بندگی چیست؟ یعنی حالا كه متوجه شدیم كه رهایی از پوچی نیاز همه ی انسانهاست و نجات از پوچی از طریق بندگی و نیایش به دست می آید، این سؤال پیش می آید كه نیایش و بندگی در كدام مكتب شكل گرفت و در كدام مكتب بود كه صورت ظاهرش بر جا ماند ولی حقیقتش از دست رفت؟ اگر این مسئله خیلی خوب روشن شود، آنگاه متوجه می شویم كه چرا نهضت اباعبدالله علیه السلام نجات دهنده است؟ یك موقع بحث در مورد مكتبی است كه مقابل انبیاء ایستاد، كه در این صورت پوچی آن به خوبی مشخص است، چون نیایش و عبودیت در آن نیست، اما یك موقع بحث در مورد مكتب انبیاء است، یعنی در این مكتب به این نكته رسیده ایم كه نیایش و عبودیت تنها راه نجات از پوچی است، و كسی كه نتواند با خدا كه اسّ اساس معنا و اساس حیات و اساس علم و اساس حقیقت است، ارتباط پیدا كند، بی معنا و پوچ است، چرا كه خداوند اساس معنا و مطلق معنا است.

حالا كه روشن شد راه نجات از بی معنایی، انس با خدا است و انس با خدا با نیایش تحقق می یابد و به این منظور هم انبیا نیایش را به انسان عرضه می دارند «یا ایها الناس اعبدوا ربكم الله...» ای مردم عبادت پروردگار خود را پیشه سازید - و


اسلام هم به خصوص این گونه است، می پرسیم كدام مكتب برای بشر نیایش را به صحنه آورده است؟ شما می دانید كه در دل اسلام دو مكتب مقابل هم ایستاد. یكی مكتبی كه در نهایت حسین علیه السلام را كشت و دیگری مكتبی كه حسین علیه السلام امام آن مكتب است. كربلا زیباترین نمایش رسوایی كسانی است كه حرف های بزرگ می زنند ولی در عمل بسیار رسوا عمل می كنند به همان دلیل كه حسین علیه السلام را كشتند، اباعبدالله حرفی در تاریخ زدند اگر روزی بشر آرام آرام فرصت پیدا كند آن حرف را بیابد، مسلم نجات پیدا می كند. عرض من این است كه همیشه بشر در طول تاریخ حرف های خوب و الهی زده است، ولی اگر دقت كنیم می بینیم فرهنگ آنها، فرهنگ بندگی بشر نبود، فرهنگ اتصال بشر به آسمان نبود، فرهنگی كه دقیقا پیام وحی را عمل نماید، نبود، حتی وحی را دوست می داشتند و به پیامبر صلی الله علیه و آله هم احترام میگذاشتند، اما فرهنگ، از اساس خراب بود و دیدید آخر كار این فرهنگ هم به قتل حسین علیه السلام كشیده شد. مگر به اعتقاد خودشان، حسن و حسین دو سید جوانان اهل بهشت نیستند؟ بالاخره چه شد كه كار به اینجا كشیده شد؟ از خودتان این سؤال را بكنید تا ان شاءالله به لطف الهی انس با حسین علیه السلام معنی خودش را پیدا كند، حرف هایی كه خلفای اول، دوم و سوم زدند، چه نتیجه ای داد و در نهایت چه بستری را به وجود آورد؟ آیا جز این بود كه یك انسان قدسی یعنی حضرت اباعبدالله علیه السلام - كشته شد؟ آیا این حرف ها اسلامی نبود؟ آری اسلامی بود، ولی سؤالی این جاست كه این حرف های به ظاهر اسلامی چه خصوصیاتی داشت كه كار را به قتل حسین علیه السلام كشاند؟ و بستر این قتل را در درون خود به وجود آورد؟